تحلیلگر ایران زمین تورم زدایی از حرف تا عمل: راهکار های عملی برای مقابله با آن
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
هفتم مهرماه هزار و سیصد و شصت؛ یک فروند هواپیمای C-130 هرکولس ارتش از فرودگاه اهواز عازم تهران شد درمیان مسافران آن هواپیما، پنج نام به شدت آشنا بود...
گروه تحلیل و آینده پژوهی پایگاه خبری تحلیلی ایران زمین، هفتم مهرماه هزار و سیصد و شصت، پنج دقیقه مانده به شش عصر، وقتی هنور طعم شیرین موفقیت عملیات ثامنالائمه زیر زبانها بود، یک فروند هواپیمای C-130 هرکولس ارتش از فرودگاه اهواز عازم تهران شد. آن هم با صد سرنشین که پنجاه و هشت نفر از آنها مجروح بودند و سی و سه مسافر و نه نفر کادر پرواز داشت.
درمیان آن سی و سه مسافر هواپیما، پنج نام به شدت آشنا بودند؛ سرلشگران ولیالله فلاحی، جواد فکوری و موسی نامجو که به ترتیب رئیس ستاد مشترک ارتش، فرمانده نیروی هوایی ارتش و وزیر دفاع بودند. آنها را در این سفر، سردار محمد جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر و سرلشگر یوسف کلاهدوز، قائم مقام سپاه، همراهی میکردند.
این گروه که با خود خبر شکست حصر آبادان و گزارش عملیات موفقیتآمیز ثامن را حمل میکردند، قصد داشتند خدمت امام برسند و گزارشی از عملکرد سربازان ایشان در جبهه جنوب را تقدیم کنند. و در نهایت برای عملیات آزادسازی خرمشهر که در پیش بود، با امام مشورت کنند. در هواپیما هر مسافری داستان خودش را داشت؛ یکی درد جراحت داشت و به دردهایش فکر میکرد، دیگری برنامه کاری داشت و به برنامهاش فکر میکرد، آن پنج مسافر هم که معلوم بود به جهاد فردا در جبهه خرمشهر فکر میکردند. در سکوت پر سر و صدای داخل هواپیما، همه در خیالات خود غرق بودند که با صدای انفجار کوچکی توجه همه مسافران به یک موضوع جلب شد: خطر سقوط!
انگار نفس هواپیمای خاکی رنگ C-130 بند آمده بود و تکانههایی چون سرفه یک آدم بیمار داشت. بر فراز کوههای حسنآباد قم و درست بالای سر آن پالایشگاه، موتور سمت راست کابین هواپیما منفجر و برق هواپیما به طور کامل قطع شد. خلبان انگار فهمیده بود که سقوط حتمی است. تمام توان خود را گذاشت تا توانست تنها پانزده درجه هواپیما را به سمتی دیگر بکشاند تا هواپیما در بیابان سقوط کند. در پایان او موفق شد و پالایشگاه از خطر سقوط رهایی یافت؛ اما درست در ساعت نوزده و پانزده دقیقه، صدای خرد شدن قطعات هرکول C-130 تنها صدایی بود که در آن حوالی به گوش میرسید.
برای مسافران، دقایقی همه چیز متوقف شد و انگار دکمه توقف زندگی را زده باشند. هواپیما پس از برخورد به زمین مشتعل و اندکی بعد از خروج خدمه منفجر شد. با کمک مردم محلی و تیم پرواز تنها برای بیست و سه نفر از آن صد مسافر، داستان زندگی از نو آغاز شد ومجروحین به بیمارستان منتقل شدند. اما برای هفتاد و هفت مسافر دیگر با همه برنامهها و انگیزهها و اهدافشان همه چیزبه پایان رسیده بود.
ساعاتی بعد که نام شهدای این سقوط اعلام میشد، مشخص شد که عملیات بازپسگیری خرمشهر با شهادت فرماندهان نیروی هوایی و جهانآرا و کلاهدوز یکی از همان برنامههای تعلیق شده بود.
شوک ناشی از شهادت و از دست دادن پنج نخبه نظامی در یک لحظه انگار همه چیز را در کشور دچار یک وقفه کرده بود؛ درست مثل لحظاتی که موتور هواپیما میسوخت و در میان زمین و آسمان همه چیز در تعلیق بود، در ذهن خیلیها دکمه توقف جنگ زده شده و همه چیز در تعلیق بود.
اینها مغزافزار جنگ بودند. سرلشگر فلاحی در جریان مقابله با تجزیهطلبان کردستان و سرلشکر فکوری در عملیان کمان ۹۹ توقفناپذیر پیش رفته بودند. جهانآرا و موسی نامجو و کلاهدوز هم هر یک جبههای را برای مقاومت و نبرد به حرکت میانداختند؛ اما حالا همگی آرام در آغوش خدا خوابیده بودند و تن و روح مؤمنانهاشان قادر به ایفای نقشی دیگر در جبهه نبود.
سر نوشت جنگ در این لحظه تغییر کرد یا نکرد؟ سوالی است که پاسخ به آن دشوار است اما صیاد شیرازی، ستاری و باقری، برنامه بازپسگیری خرمشهر با عملیات بیت المقدس را از نو اجرا کردند.
خرمشهر آزاد شد، آن هم زمانی که محمد نبود که ببیند...
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
ربات Chat GPT این روزها سروصدای بسیاری به راه انداخته و بسیاری از علاقهمندان به این حوزه، هر روز مشغول چت کردن با رباتی هستند که با شما حرف میزند، راهنماییتان میکند و حتی کارهایتان را با سرعتی باورنکردی انجام میدهد؛ آن هم تا حدی زیادی رایگان!
شواهد نشان می دهد که یکی از دو دشمن اصلی ایران یعنی آمریکا و اسرائیل در حمله اخیر در اصفهان نقش داشته و در این اقدام، با یکی از دو کشور آذربایجان و اوکراین همکاری کرده است.