تحلیلگر ایران زمین تورم زدایی از حرف تا عمل: راهکار های عملی برای مقابله با آن
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
"در جنگ سیاسی، انزجار ابزاری قدرتمندتر از خشم است." خشم، مردم را بهپای صندوقهای رأی میکشاند اما انزجار کشورها را از هم میپاشند و قادراست مشارکت را به پایینترین میزان ممکن در جوامع دموکراتیک برساند."
گروه تحلیل و آینده پژوهی پایگاه خبری تحلیلی ایران زمین، امروزه ماهیت جنگ مداوم در حال تکامل و تغییر است و درنتیجه جنگهای جدید ایجاد میشود که گاهی اوقات موردتوجه قرار نمیگیرند. اقدامات شکلگرفته از طریق اطلاعات نادرست به سلاحهای واقعی ایجاد اختلال گسترده تبدیلشدهاند و توانستهاند عملکرد مناسب جوامع دموکراتیک را بشدت تضعیف کنند.
آنها بهسرعت گسترش مییابند، ارزان هستند و تأثیر غافلگیرانه و البته بلند مدت بر روی جامعه مورد هدف خوددارند. ازنظر پروفسور جوردانو، (مغز انسان به میدان جنگ قرن 21 تبدیلشده است).
نخست؛ درحالیکه مدت طولانی است که پژوهشگران و نظامیان در مورد جنگ اطلاعاتی و اثرات آن صحبت به میان می آورند، اما هدف اصلی از کنترل؛ جریان اثرگذار اطلاعات است و در این زمان جنگ شناختی بسیار فراتر ازآنچه تصور میشود مؤثر واقع خواهد شد. مورد دوم اهمیت نقش جنگ اطلاعاتی است زیرا از طریق فرایندهای شناخت ذاتی مغز به دانش تبدیل میشود و در طولانیمدت از دانش بهصورت تعارضی بهره می گیرد.
در حال حاضر؛هدف نهایی از بحث جنگ شناختی این است که اعتماد مردم به روندهای انتخاباتی، نهادها، سیاستمداران، اتحادها و شرکای آنان در جامعه از بین رفته و یا کاهش چشمگیری پیدا کند. این مسئله در پی تضعیف انسجام مردمی، تأثیرگذاری بر قلب و ذهن و همچنین کاهش اراده برای مبارزه و مقاومت جوامع (مشروعیت و اقتدار نهادهای دموکراتیک) شکل خواهد گرفت ؛پس بنابراین در جنگ شناختی، مرکز ثقل بیش از همه (جمعیت) در کشورهای دارای نظام دموکراتیک است.
علاوه بر این، جنگ شناختی تمایزی بین (جنگ و صلح)، (مبارز و غیر مبارز) قائل نیست: همه یک هدف بالقوه در محیط جنگ شناختی محسوب می شوند. اگرچه قدرت اقناع از زمان سان تزو و ارسطو به رسمیت شناختهشده ، اما اکنون این توانایی وجود دارد که از طریق فناوریهای جدید، بهطور مؤثرتری بر ظرفیتهای شناختی انسان تأثیر بگذارد و آنان صرفاً نقش یک ابزار کارآمد برای اعِمال فرایندهای جنگ شناختی را بر عهدهدارند. درواقع، میزان اطلاعاتی که ما در معرض آن هستیم بهطور تصاعدی در حال رشد است و البته با فناوریهای مدرن امروزی ارتباط ناگسستنی و تنگاتنگ دارد.
درنتیجه، توسعه ابزارهای پیشرفته و فزایندهای مانند (هوش مصنوعی، استراتژیهای ارتباطی، بازاریابی، مدلسازیهای تجاری و علوم اعصاب، دستکاری و نفوذ)، جریان اطلاعات را تسهیل میکند و به دلیل ویژگیهای ذاتی انسان، یعنی سوگیریهای شناختی و یا ابتکارات علمی، یک چالش قابلتوجهی را در قرن جدید فراهم میسازند.
درعصر پرتلاطم پیش رو؛ جوامع غربی به اهداف بسیار آسان جنگ شناختی تبدیلشدهاند که توسط دشمنانی از جمله؛ چین و روسیه همراه با یک برنامهریزی هوشمندانه که ترکیبی از سناریو ها و ابزارهای متناسب با آن جوامع هست انجام میشود. به نظر می رسد اثرگذاری چنین رویکردی به دلیل دوران پسا-حقیقت، فردگرایی، قطبگرایی و بیاعتمادی به دولتهاست، بهویژه که احساسات و عقل را با اعمال یک جریان دقیق از اطلاعات فرا می گیرند. اکنون افراد نسبت به گذشته در جوامع دموکراسی بسیار راحتتر بهجای اطلاعات درست به اطلاعاتی که ایدئولوژی و نگرش آنها را تحتالشعاع قرار میدهد، توجه دارند. فناوریهای جدید و شبکههای اجتماعی بهعنوان ابزارهای مدرن، صرفاً توانستهاند این تعصبات را تقویت و پوشش دهند.
اکنون در همه جا اطلاعات بیشازحد (غیرقابلتأیید) و یا به عبارت بهتر (فریبنده) هستند. "مردم عنوانها را میخوانند اما مطالب را نمیخوانند"، تصاویر بیشتر از نوشتهها جذب میشوند، حقایق بهراحتی زیر سؤال میرود و افراد به دنبال اطلاعات میگردند و بسیاری در شبکههای اجتماعی منطق خود را تأیید میکنند. (اتاقهای پژواک): این امر موجب تشدید تضادهای موجود، ایجاد تفرقه اجتماعی و تضعیف ایمان در حاکمیت هایی با ساختارهای دموکراسی میشود.
بی تردید دشمنان دموکراسی این موضوع رابدرستی درک کردهاند و از طریق اخبار نادرست، جعل عمیق و موارد دیگر، این اختلافات را برای کسب منافع خود تقویت میکنند.
همانطور که نویسنده و استاد دانشگاه؛ نیک رینولدز یادآور میشود مخالفان دموکراسیها متوجه شدهاند "در جنگ سیاسی، انزجار ابزاری قدرتمندتر از خشم است." خشم، مردم را بهپای صندوقهای رأی میکشاند اما انزجار کشورها را از هم میپاشد و قادراست مشارکت را به پایینترین میزان ممکن در جوامع دموکراسی برساند." علاوه بر این، مردم در کشورهای دموکراتیک بهطور فعال در این انحطاط و یا کاهش شرکت دارند و منطق تریبالیسم و قبیله گرایی را تقویت میکنند، زیرا این اطلاعات نادرست و البته موردپسند به اشتراک از طریق خود جامعه صورت میپذیرد.
منتقد اجتماعی آلیشیا وانلس در خصوص "تبلیغات مشارکتی" دیدگاه جالبی دارد. او معتقد است که؛ همه اینها بیشتر توسط رباتها ،ترول و همچنین قرار گرفتن در معرض تکرار پی درپی تسهیل میشوند و با داستانهای تقویتکننده متقابلاً مشخص میشوند. برخی از شبکههای اجتماعی نیز؛ بسته به نوع محتوا برای انتشار اطلاعات نادرست، نسبت به دیگر ابزارهای انتشار مناسبترند.
فرم محتوا بسته به نرمافزار اجتماعی همچون توییتر، اینستاگرام یا لینکدین متفاوت خواهد بود و سرانجام، با استفاده از آخرین فناوریها، افراد از دیتاهای موجود جمعآوریشده، توسط الگوریتمها (هدفگذاری شخصی یا هدفگیری دقیق) آن را به اجرا در می آورند.
بحران اعتماد در نظام دموکراسی شکاف بسیار عمیقی را ایجاد میکند که پکن، مسکو و سایر کشورها نیز بهمرور در آن سقوط خواهند کرد. بی شک جامعه تقسیمشده؛ جامعهای شکننده و آسیبپذیر است. همانطور که هانا آرنت درگذشته توضیح میدهد، (مردمی که دیگر نمیتوانند چیزی را باور کنند؛ بیشک نمیتوانند تصمیم خود را بگیرند.) آنها نهتنها از توانایی عمل، بلکه از توانایی تفکر و قضاوت محروم خواهند شد و با چنین افرادی میتوانید آنچه را که دوست دارید انجام دهید ".
در جوامع غربی با توجه به نوع حاکمیت مردمی، از زیرساختهای نظام دموکراسی دفاع شده، اما از "ذهن" انسان و جامعه خود دفاع نکرده است. بااینوجود، همانطور که سان تزو به ما یادآوری میکند: "چنانچه فقط به مکانهایی حمله کنید که از آنها دفاع نمیشود، میتوانید از موفقیت در حملات خود مطمئن باشید".
در مواجهه با این جنگ شناختی، دموکراسیها در نقاط مختلف جهان بهویژه دنیای غرب و ایالاتمتحده در تلاش برای مبارزه و کاهش اثرات مهلک آن از سوی حریفانشان هستند. آنها از نگاه جنگ شناختی، به این دلیل که جوامعی باز با گردش اطلاعات آزاد و متنوع محسوب می شوند بشدت، در معرض آسیب حریفان خود قرار دارند. در رژیمهای استبدادی، که جوامع بسته به شمار می روند، قاعده کنترل اطلاعات حاکم است و بنابراین عدم تقارن شناختی بهعین دیده میشود. رژیمهای استبدادی با گسترش و نفوذ اطلاعات نادرست خود به جوامع باز و دموکراسی نفوذ میکنند، درحالیکه این نوع حکومتها از طریق "حاکمیت سایبری" از خود محافظت و در برابر حملات پدافند میکنند.
بهعنوانمثال، دیپلماتهای چینی در جوامع غربی بهویژه در خاک ایالاتمتحده در توییتر حضور فعال دارند تا اخبار جعلی خود را منتشر کنند، درحالیکه توییتر در چین ممنوع است و استفاده از آن مجازات شدید حاکمیتی را درپی خواهد داشت.
در آخر؛ بررسیها نشان میدهد دموکراسیهای لیبرال غربی نهتنها آمادگی این نوع جنگهای جدید را ندارند، بلکه به نظر نمیرسد چندان تمایلی به انجام اقدامات لازم برای مقابله با آن را داشته باشند. بااینحال، باید با توسعه نهادهای محکم و بازدارند، مقاومت اجتماعی و روانی در برابر اطلاعات نادرست، در جوامع دموکراتیک را افزایش و در جهت مقابله مؤثرتر تجدیدنظر از سوی حاکمیت صورت بپذیرد. بی شک ؛یک گفتمان قوی و مؤثر از جانب کشورهای دموکراتیک موردنیاز است. بنابراین، لازم است طی مدت بسیار کوتاهی روایتهای مقابلهای ایجاد شوند که بتواند جامعهای را به تحرک بیندازد: آنان به داستانسرایی، انسجام، اهداف مشترک نیاز فراوان خواهند داشت، درحالیکه بایستی با اعمال راهحلهای کارآمد از افتادن به پوپولیسم جلوگیری کنند. غرب و البته بسیاری از جوامع دموکراتیک نیز باید بیشتر حمله کنند و از جنگ شناختی واقعی برای نفوذ در بین جوامع حریف و دشمنان بهره گیرند.
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
ربات Chat GPT این روزها سروصدای بسیاری به راه انداخته و بسیاری از علاقهمندان به این حوزه، هر روز مشغول چت کردن با رباتی هستند که با شما حرف میزند، راهنماییتان میکند و حتی کارهایتان را با سرعتی باورنکردی انجام میدهد؛ آن هم تا حدی زیادی رایگان!
شواهد نشان می دهد که یکی از دو دشمن اصلی ایران یعنی آمریکا و اسرائیل در حمله اخیر در اصفهان نقش داشته و در این اقدام، با یکی از دو کشور آذربایجان و اوکراین همکاری کرده است.
جالب هست . با تشکر