تحلیلگر ایران زمین تورم زدایی از حرف تا عمل: راهکار های عملی برای مقابله با آن
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
هم در پستو نگه داشتن طالبان و هم سرازیر شدن آنان در عرصه سیاسی هر دو به آمریکا توانایی می دهد تا به سیاست اشغالگرانه خویش استمرار بخشد.
در روزهای اخیر پیشروی های سریع طالبان در خاک افغانستان و سقوط پیاپی شهرها و روستاها، چشم ناظران بین المللی را خیره کرده است. بنابر ادعای برخی منابع خبری، هم اکنون بین ۶۰ تا ۸۰ درصد خاک افغانستان تقریبا از کنترل دولت مرکزی خارج شده و یا درگیر و دار کشمکش و جنگ با گروه طالبان افتاده است. وضعیت فعلی که به باور برخی ناظران خطرناک توصیف شده و بیم بازگشت افغانستان به وضعیت دهه ۱۹۹۰ میلادی را ایجاد کرده است، می تواند تمامی دستاوردهای دو دهه اخیر در این کشور را تباه سازد.
لکن نکته شایان امعان توجه در این مقال، دلایل این خیزش گسترده است. آیا این رخدادی ناگهانی است؟ به ناگهان چه اتفاقی افتاده که گروه طالبان این چنین قدرت پیدا می کند؟ یا در مرور سالیان و به سبب اتخاذ سیاستهای نادرست طالبان به مانند آتش زیر خاکستر منتظر بروز فرصت جدیدی بوده است؟
اگر به سیر تحولات دو دهه اخیر در آن سامان بپردازیم و بویژه سیاست های دولت فعلی به ریاست محمد اشرف غنی را مورد تدقیق قرار دهیم، درخواهیم یافت که وضعیت کنونی حاصل سیاست های دوگانه دولت این کشور و بازی مخرب بازیگران بین المللی است. با حمله آمریکا و ائتلاف بین المللی به خاک افغانستان و ساقط نمودن امارت اسلامی طالبان، این گروه پراکنده و در معرض نابودی قرار گرفت.
لکن اتخاذ سیاستهای قومیت گرایانه و مقاوت برابر تشکیل دولت فراگیر غیر قومیتی سبب شده است تا این گروه به مرور و طی یک دهه، بتواند خود را بازیابی نموده و در جای جای ساختارهای اداری و سیاسی و امنیتی، رخنه نماید.
همچنین، روسای جمهور افغانستان با اتخاذ مواضع دوگانه برابر این گروه از جمله خطاب کردن آنان به "برادران ناراضی" عملا موجبات بازگشت این گروه به معادلات سیاسی رسمی را فراهم آوردند. همچنین، آغاز فرآیند صلح و مذاکرات طولانی و بی نتیجه با این گروه این امکان را به آنان داد تا علاوه بر نفس تازه کردن و آرایش جدید، نوعی مشروعیت عملی و سیاسی یابند و در عرصه سیاست افغانستان به عنوان گروهی تعیین کننده به جایگاه پیشین خود نزدیک شوند.
آنچه در تقویت ضرب آهنگ پیشروی این گروه نقشی به سزا داشته است، سیاست های قوم گرایانه دولت های حاکم و تلاش آنان برای حذف رقبای قومی و مذهبی بوده است. بویژه در دوران حاکمیت اشرف غنی، وی به منظور یکدست ساختن ساختار سیاسی و جلوگیری از تقویت جایگاه اشخاص، جنگ سالاران و بزرگان قومی در برابر قانون و ساختارهای رسمی، با اشتباهی تاکتیکی، دست به حذف گسترده آنان از ساختارهای رسمی و تضعیف موقعیت منطقه ای آنان شد. این اقدام شاید در بادی امر مثبت و به سود حاکمیت قانون و پیشبرد دموکراتیک به نظر می رسید لکن در میان مدت با به هم ریختن توازن قوا و تضعیف شدید جایگاه گروه های موسوم به مجاهدین، باعث شد تا صحنه سیاسی عملا برای گروه طالبان خالی شودو آنان رقیبی ناهمدل برای تصرف قدرت برابر خود احساس نکنند.
بدیهی است در ساختار دولت-ملت های ضعیف، حفظ توازن قوا بین مراجع قدرت امری ضروری است و تضعیف هریک آثاری ناگوار به همراه خواهد داشت. اکنون با پیشروی طالبان در صفحات شمال افغانستان که دهه ها پایگاه سنتی مجاهدین و گروههای محالف طالبان بوده است، نشان از دقت نظر دولت فعلی برای خالی ساختن عرصه به نفع طالبان دارد.
در این میان ذکر یک نکته ضروری است که طالبان، بخشی از واقعیت سیاسی افغانستان است و نمی توان بر تاثیرگذاری و ایضا پایگاه مردمی در برخی توده ها چشم بست. مقبولیت طالبان علاوه بر گرایشات قومی ریشه در توانایی و جدیت آنان در برقراری امنیت و مبارزه با فساد دارد. تاکید می کنیم که بیان این واقعیات به معنای تایید یا تطهیر طالبان نیست لکن بدون دانستن و توجه به آن نمی توان تصویری دقیق از خاورمیانه بدست آورد.
اکنون زمینه هایی که اشاره کردیم این توانایی را به طالبان داده که ۶۰ تا ۸۰ درصد خاک این کشور را در اختیار بگیرد. آمریکا نیز در هر دو فرض، منافعدسیاسی خود را تامین می نماید. هم در پستو نگه داشتن طالبان و هم سرازیر شدن آنان در عرصه سیاسی هر دو به آمریکا توانایی می دهد تا به سیاست اشغالگرانه خویش استمرار بخشد.
اکنون به نظر می رسد طالبان به دنبال آن است تا با تثبیت حاکمیت خود بر بخش های بزرگی از کشور، به مذاکره بازگردد تا بتواند امتیازات بزرگ و اساسی بگیرد.
تضعیف دولت ملی افغانستان در این شرایط بیش از پیش وضعیت را پیچیده خواهد کرد.
تفکر غالب در بدنه برنامه ریزان دولتی آن است که از طریق مالیاتهای غیرمستقیم درآمدهای بیشتری کسب نموده و ارزش بدهیهای خود را کاهش میدهند.
ربات Chat GPT این روزها سروصدای بسیاری به راه انداخته و بسیاری از علاقهمندان به این حوزه، هر روز مشغول چت کردن با رباتی هستند که با شما حرف میزند، راهنماییتان میکند و حتی کارهایتان را با سرعتی باورنکردی انجام میدهد؛ آن هم تا حدی زیادی رایگان!
شواهد نشان می دهد که یکی از دو دشمن اصلی ایران یعنی آمریکا و اسرائیل در حمله اخیر در اصفهان نقش داشته و در این اقدام، با یکی از دو کشور آذربایجان و اوکراین همکاری کرده است.